سیاست در ایران

سیاست در ایران از موضوعاتی است که حاکمان و دولتمردان و اغلب کسانی که باید با سیاست و کشورداری سر و کار داشته باشند خود را از آن دور می بینند و سیاست ورزی را صفت مذمومی می دانند که سعی دارند خود را مبرا از آن نشان دهند. این اتفاق بعد از انقلاب اسلامی ایران به دلیل ادعای تلاش برای حاکمیت الهی و خدمتگزاری به مردم در راه رضای خدا رنگ بیشتری به خود گرفته است. این موضوع از سویی باعث شده تا ناآشنایی با رمز و راز جهان سیاست و بی اطلاعی از دانش سیاست منجر به  سخنان تصمیمات و کارها و اعمالی شود که هزینه های زیادی را بر کشور و مردم تحمیل می کند. از سوی دیگر ادعای خدمتگزاری و تصمیمات فی سبیل الله باعث شده تا نظرات مخالفین این تصمیمات و سایر روشهای پیشنهاد شده در مقابل اراده خداوند جلوه داده شود و مسلما تصمیماتی غیر الهی و گاها ضد الهی تعریف شوند. اقدامات بسیاری در کشور انجام گرفته که با سلام و صلوات و در راه رضای خدا و خدمت به خلق معرفی شده اند و امروز چنان اثرات بدی بر کشور گذاشته اند که هیچ کس پذیرای مسئولیت چنین تصمیماتی در آن زمان نیست. جالب این که مخالفان این نوع کارها و تصمیمات در آن روزگار مخالف و معاند و در بهترین حالت عامل بیگانه و وطن فروش معرفی شده اند و چنان توسط  مدعیان خدمت نواخته شده اند که نه خود دیگر بار اقدام به چنین تحذیر و ممانعتی کرده اند و نه دیگران را شوق یا جراتی برای اظهار نظر مانده.

تصمیمات حقیقتا خلق الساعه دولت نهم و در راس آن رییس این دولت نمونه عینی این نوع تصمیم گیری و بالطبع چنین نگاهی به سیاست و کشورداری است. ادعای مدیریت کشور توسط امام عصر و تبلیغ و ترویج دخالت نیروهای غیبی و آسمانی در تصمیمات مدیران دولت نهم  راه را بر انتقاد کارشناسان و متخصصان رشته های گوناگون می بندد . چه آن که چوب بزرگ تکفیر را بر بالای سر خود می بینند و دم بر نمی آورند.

از طرفی تبلیغات منفی و زشت جلوه دادن امر سیاسی در ایران باعث شده تا کنون کمتر کس یا گروهی به فکر حرکتی هدفمند و سیستماتیک  برای سیاست ورزی در ایران بیافتند . حرکتی که دنیای امروز آن را در قالب احزاب و تشکلهای مدنی برای تربیت نیروهای سیاسی کارآمد و نیز اعتراض به تصمیمات نادرست مدیران سازماندهی کرده است. جامعه ایران البته به زعم من در سالهای گذشته به این فهم درست و صحیح رسیده است که کشورداری و مدیریت کشور امری است که باید با اتکای به آمار و ارقام و نظر و رای کارشناسان انجام گیرد. و نیت آسمانی و قصد قرب الهی برای این کار کافی نیست.

در سالهای گذشته به مرور شاهد رشد جریانی مبارک در کشور هستیم که گویی نخستین گامهای تحزب و اولین نشانه های جامعه مدنی هستند. فعالیت علنی و رسمی برخی گروهها در زیر پرچم احزاب گوناگون و با مشخص کردن نوع نگاه به کشورداری و نیز حضور دایمی در صحنه سیاست ورزی علی رغم دور یا نزدیک بودن به قدرت و اظهار نظر در باب تصمیمات مدیران علایم و اثرات چنین رویکردی به سیاست است. اگرچه بسیاری عقیده دارند که عمر احزاب در ایران کوتاه و مختص ایام انتخابات است و حتی فعالیتهای انتخاباتی را فعالیتهای حزبی نمی دانند. ولی می توان این نقیصه را به خلا قانونی در خصوص فعالیت احزاب در ایران نسبت داد. به طور یقین اگر سیستم انتخاباتی در ایران به گونه ای بود که مدیران ارشد کشور در یک سیستم حزبی رشد کرده و به تجربه کشور داری می رسیدند مردم نیز نه تنها مشتاق به فعالیت این احزاب بلکه نیازمند این فعالیتها خواهند بود. بنابراین احزاب نیز حضوری مستمر و سازماندهی شده در عرصه ساسیت خواهند داشت.

سیاست خارجی

از روزی که به یاد دارم سیاست خارجی ما همواره بر پایه مبارزه با دشمن و استعمار و استکبار و استثمار بوده و وظیفه خود را دفاع از محرومان و گرسنگان دانسته ایم. معمولا هم کسی جرات نداشته تا در مورد این دشمن خیالی و یا حتی فرضا واقعی بحث کند.

ادامه مطلب ...

کدام روش؟

می خواستم برای اولین پست این وبلاگ مطلبی را در شرح عنوان وبلاگ بنویسم. این که احمدی نژاد یا خاتمی؟

اما به نظر جواب این سوال از یک نظر برای بسیاری از مردم روشن و واضح است. نیمه اول این سوال که احمدی نژاد یا خاتمی؟ نزد بسیاری از مردم پاسخ قطعی خود را یافته است.

 

ادامه مطلب ...